تو رفتی...

 

 

نمی دانم چرا رفتی ؟
نمی دانم چرا ،
شاید خطا کردم ،
و تو ،  

بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی ،
نمی دانم کجا
، تا کی ،
برای چه ؟
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارد و بعد از رفتنت دریاچه بغض کرد و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد